هلیاهلیا، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

هلیا پرنسس مامان و بابا

زن

حتما بخوانید خیلی قشنگه : از هنگامی که خداوند مشغول خلق زن بود، شش روز می گذشت. فرشته ای ظاهر شد و عرض کرد : چرا این همه وقت صرف این یکی می فرمایید؟ خداوند پاسخ داد : دستور کار او را دیده ای ؟ او باید کاملا” قابل شستشو باشد، اما پلاستیکی نباشد. باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، که همگی قابل جایگزینی باشند. باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند. باید دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتی از جایش بلند شد ناپدید شود. بوسه ای داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته، درمان کند. و شش جفت دست داشته باشد....
18 خرداد 1391

روز پدر مبارک

  روز تولد حضرت علی (ع) تنها روز پدر نیست ...  روز مردانگی و انسانیته ... و اون گنجبه که هر کسی نمیتونه اون رو داشته باشه ... روز موجودی با محبت به نام پدر همسر عزیزم ا ز اینکه پدر خیلیییییی خوبی واسه هلیا هستی ازت یک دنیا ممنونم . روزت مبارک پدر نازنینم نگاه مهربان و آهنگ صدای دلنشینت  هیچ گاه از ذهن و اندیشه ام محو نخواهد شد، ای کاش کنارم بودی تا به پاس این روز بوسه ای بر دستان پرمهرت مینهادم ، ای کاش در میان ما بودی تا فریاد دوستت دارم را از زبانم میشنیدی، ای کاش زنده بودی تا من امروز شاخه گل را به دستانت هدیه میکردم ... و چقدر سخت است امروز برای من و امثال من که باید شاخه گل را ...
15 خرداد 1391

شیرین زبونی های هلیا جون

- اکرم جون : هلیا پولهات رو جمع کن بریم واست یک مامان خوشگل بخریم ... هلیا جون : خودت زشتی !! - هلیا جون و آرتین جون ( پسر دایی ) خیلی همبازی خوبی هستید و از کنار هم بودن خیلی لذت میبرن ، به من میگی : مامان ارتین هم زیااااد بره حموم موهاش بلند شه بعد اسمش رو بگذارید هلیا فامیلش هم بشه باخویش. باشه ؟ من : باشه عزیزم ، می خوای موهای شما رو کوتاه کنیم اسمت رو بگذاریم آرتین ؟؟؟هلیا : اره میخوام !! ( از شدت علاقمندی به چه چیزهایی فکر میکنی !!!) - عمه جون خطاب به هلیاجون : عزیزم کُپُلِت رو بخورمممممممممم ... هلیا جون : نه باید مامان و بابا بخورن ... عمه جون : خوب همون بهتر که مامان و بابات بخورن هههههههههههههههه - هل...
4 خرداد 1391
1